قدرت سپاس گزاری و قدرشناس بودن

سلام دوست من!

امیدوارم هرکجا که هستی حالت عالی باش.

امروز میخوام ی تمرینی رو بهت بگم که زندگی من رو به بهشت تبدیل کرد. این تمرین که بهتر بگم یک ویژگی و رفتار جدید که باید در خودت نهادینه کنه و یا اگه داریش پرورشش بدی و تا میتونی ازش استفاده کنی تا خودت بشی خالق زندگیت.

خب همینطور که از عنوان این تمرین معلوم میخوام در مورد سپاس گزاری و قدرشناس بودن باهاتون صحبت کنم. شاید خیلی ها براشون اصلا سوال باش که چرا من در مورد این مسائل توی مهاجرت صحبت میکنم و یا کلی قضاوت های دیگه، ولی میدونی اولا برای من مهم نیست که دیگران در مورد سبک من چه فکری میکنند چون به این نوع نگرش ایمان دارم و توی زندگیم کلی هم نتیجه گرفتم ثانیا وقتی اکثریت مردم اون هم دسته ای از مردم که نتیجه تو زندگیشون نگرفتند از این مسیر انتقاد میکنند معلوم میشه که پس اتفاقا مسیر درستی. تو هم اگه به هرنوعی هدایت شدی و اومدی اینجا حمکت داشته و این خواست تو و هدایت خداوند، پس با قدرت این تمرینات رو انجام بده و خودت نتیجه رو ببین! در ضمن مهاجرت و غیر مهاجرت نداره قوانین خداوند برای همه ما و همه جای دنیا یکسان.

بذار ی کوچولو توضیح بدم خودم با این داستان چطور آشنا شدم. خب من از زمانی که میرفتم مدرسه همیشه سر صف صبحگاهی دعا و قرآن میخوندم و تا یادم مثلا کلمه خدایا شکرت رو میگفتم ولی ی جورایی از سر عادت و اینکه عمومیت داشت. ولی وقتی زمان رسید به مهاجرت من، خب داستان مهاجرت من که خودش ی داستانی که شد کتاب اولم ولی وقتی که تصمیم گرفتم برای کانادا اقدام کنم، شروع کرده بودم به گوش کردن فایل های انگیزشی استاد عباسمنش که اون هم خودش داستان منحصر به فردی داره، خلاصه مدارک مربوط به کانادا رو سابمیت کردم و با ی چمدون کوچیک لباس راهی ترکیه شدم برای انگشت نگاری، خب بعد از اینکه من انگشت نگاریم رو توی استانبول انجام دادم و سه روزی که با تور اومده بودم تموم شد ی حسی بهم گفت بمون ببینیم چی میشه، خب منم گوش کردم به ندای قلبم و زنگ زدم آژانس هواپیمایی و بلیط برگشتم رو کنسل کردم و قلبم بهم گفتم که برو به سمت آنکارا، فقط میدونستم که ویزاهای کانادا در ترکیه در سفارت کانادا توی آنکارا صادر میشه، منم رفتم ترمینال مسافربری استانبول و ی بلیط گرفتم برای آنکارا و رفتم آنکارا، منم هیچ وقت ترکیه رو ندیده بودم نه استانبول، نه آنکارا و این اولین بار من بود که اومده بودم. خلاصه شب رسیدم آنکارا و کلی داستان دیگه. وقتی که توی آنکارا بودم ی فایلی رو میدیدم از استاد عباسمنش که در مورد کتاب معجزه سپاس گزاری نوشته خانم راندا برن صحبت میکردند و من همون لحظه کتاب رو سرچ کردم و فایل صوتیش رو دانلود کردم. این کتاب که ۲۸ روز تمرین داره، ی مقدمه و ی نتیجه گیری. کل کتاب رو یک باره پشت سر هم گوش کردم. دیدم انگاری ی چیز جدیدی داره در مورد سپاس گزار بودن میگه، ی چیزی متفاوت از آنچه که تا الان من میدونستم. دوباره گوش کردم، دوباره، دوباره و دوباره.

شروع کردم به انجام تمریناتش، من حتی خودکار نداشتم که بخوام یادداشت کنم، یادم رفتم خودکار از پذیرش هتلی که بودم گرفتم و کاغذ هم از کاغذهای که دور نون که از نونوایی میخریدم پیجیده شده بود استفاده میکردم. اینقدر ذوغ داشتم و اینقدر انرژی ام بالا بود که همه تمریناتش رو تو ی روز انجام دادم و مینوشتم، دوباره فردا به همین شکل و همینطور فردا.

خلاصه گوش کردن فایل های صوتی این کتاب شده بود تمام کاری که من میکردم. از جزئیات اقامتم توی آنکارا بگذریم که از حوصله این متن خارج. به جایی رسیدم که اصلا کانادا رو فراموش کرده بودم. انگاری دوباره متولد شده بودم. انگار ی محسن دیگه شده بودم. بچه های اونجا ازم میپرسیدند اگه ویزا نشی چی میشه؟ من میگفتم مهم نیست! من راهم رو یاد گرفتم، من اون درسی که باید از زندگی ام یاد میگرفتم رو یاد گرفتم. همیشه گفتم یکی از بهترین یا شاید بهترین زمان عمر من دوران کوتاهی بود که من ترکیه و آنکارا زندگی کردم. توی اون مدت من به الماس درونم پی بردم و زندگی رو فهمیدم و توی همون مدت کوتاه زندگی رو زندگی کردم. خلاصه بچه ها اتفاقی که افتاد من حدودا ۲-۳ هفته ترکیه بودم،‌ چند روز استانبول و بقیش هم آنکارا. همه، همه که میگم یعنی همه،‌از خونوادم تا مسئول هتل آپارتمان اونجا که خودش وکیل مهاجرت کانادا هم بود میگفتند تو برای چی بر نمیرگردی ایران و اگه ویزات اومد پاست رو بفرست پیکاپ کن و کلی داستان های دیگه. که من به خودم میگفتم نه، من باید ایمانم رو به خدا نشون بدم. این چیزی که من یاد گرفتم و دارم نتیجه اش رو میبینم قطعا درست. خلاصه بچه ها بعد از سه هفته ویزای من اومد ویزای من اومد! و من این معجزه رو از انجام تمرینات سپاسگزاری گرفتم. بودن شک تنها عامل که به من کمک کرد و من تونستم ویزا بشم همین بود و خداوند اجابت کرد. خداوند جواب ایمان من و سپاس گزاری من رو داد. به جز این نیست! من هیچ کدوم شرایط که دیگران میگفتند و میگند که لازم تا بتونی مهاجرت کنی رو نداشتم ولی شد. من بعد از اینکه خبر ویزام رو دیدم، خودم پاسپورتم رو بردم سفارت و ویزا رو گرفتم و حتی من از همونجا مستقیم اومدم کانادا و ایران هم نرفتم. 

و شروع زندگی تازه با نگاهی متفاوت!

بله من از همون لحظه که توی خیابون های آنکارا قدم میزدم و اشک میباریدم و خداوند رو شکر میکردم قول دادم به خودم که سپاس گزاری رو بکنم اولیت فکری زندگی ام. سعی کرده ام تمام روزها تمریناتش رو انجام بدم و همیشه هم معجزه اش رو دیدم. دیگه برای من جای تعجب نیست که وقتی فرکانس سپاس گزاری رو به جهان میفرستم منتظر چیزهای خوب هم هستم.

من با اطمینان زندگی میکنم و مطمئنم که خداوند هم اجابت میکنه.

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

 و هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!

آیه ۷ سوره ابراهیم.

این آیه مهمترین و صریح ترین آیه قرآن در مورد سپاس گزاری و کفران نعمت است.

خیلی خیلی میشه در مورد سپاسگزاری صحبت کرد، انقدر که بابت هر چه میگوییم هم دوباره باید سپاس گزار خداوند باشیم. حتما حتما دوره عروج با سپاس گزاری رو تهیه کنید، دوره بی نظیری، خیلی توضیحات عالی دادم. کتاب معجزه سپاس گزاری رو هم حتما بخرید، گوش کنید و تمریناتش رو انجام بدید.

اما تمرینی که الان میخوام بهتون بگم خیلی ساده است: این کار رو برای ی مدت مناسبی مثلا یک هفته یا ۱۰ روز انجام بدید تا نتایجش رو ببینید.

شب قبل از خواب لیستی از چندتا اتفاق خوبی که در طول روز برات افتاده هرچقدر هم که از نظر تو کوچیک و ناچیز، بنویس و بابتش احساس سپاس گزاری داشته باش. هرچقدر کوچک منظورم هرچقدر کوچک، حتی میتونه ی لیوان آبی باش که خوردی و تشنگیت برطرف شده و حس خوبی بهت داده. توی هر زمینه، مثلا ی دوستی بهت پیام داده، ی نفر بهت لبخند زده و یا هرچیزی که در طول اون روز بهت احساس خوب داده. ی  لیست چند تایی ازش بنویس.

صبح هم که از خواب پا میشی ی نگاه به اون لیستت بنداز و بعد بیا چند مورد از اتفاقاتی که دوست داری در طول اون روز برات اتفاق بیافته رو بنویس طوری که اون اتفاقه برات افتاده و الان داری بابتش خداوند رو سپاس گزاری میکنی.

این دوتا تمرین شب و روز رو که شاید کلا نیم ساعت وقتم نگیره حتما انجام بده و خودت متوجه معجزات توی زندگیت میشی.

موفق باشی! 

دیدگاهتان را بنویسید